صاحب الزمان

دانش آموز کلاس ششم ابتدایی دبستان شرافت

صاحب الزمان

دانش آموز کلاس ششم ابتدایی دبستان شرافت

 ای جوانان عزیز ! خود را آماده کنید برای آزادی سرزمینهای تحت اشغال ظلم و ستم و نابودی اسرائیل غاصب و همان طور که امام فرمودند: « اسرائیل باید از بین برود» و باید هم از بین برود و نابود شود . شهید محمداسماعیل اکبری

گفتم: آقا محمود اگه مردم تو رو فراموش کنن! این کوهها فراموشت نمی کنن. گفت: چظور مگه؟ گفتم: به دستور تو، سربازهای امام روی خیلی از قله های کردستان نماز خواندن، این تو بودی که کلمه اشهد ان لا اله الا... و علی ولی ا... رو ،در بیشتر این کوهها طنین انداز کردی. بچه ها مثل اینکه منتظر بودند کسی سر حرف را باز کند، همه شروع کردند به زدن حرفهایی از همین دست. چهره اش نشان می داد که از این حرفها خوشش نیامده، گفت: ما بدون امام چیزی نیستیم، امام همه چیز را از خدا می دونن.کمی مکث کرد و گفت: از این حرفها هم دیگه کسی نزنه و گرنه کلاهمون می ره تو هم.  شهید محمود کاوه
منبع : نرم افزار حماسه
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۳:۳۶
معصومه رستمی

 ما بسیجی خواهیم بود، ما بسیجی فکر خواهیم کرد، ما بسیجی خواهیم ایستاد . سرلشکر شهید منصور ستاری

حاجی داشت گریه می‌کرد. از یکی پرسیدم«چی شده؟» گفت«یه نفر بالای کوه دستش ترکش خورده بود.نتونستن اون بالا کاری بکنن.دستش قطع شد.»بی صدا اشک می ریخت.  حاج احمد متوسلیان
منبع : صد خا طره

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۷:۰۱
معصومه رستمی

  باطلب یاری ازخالق هستی


وبرج قوس.. خانه ی اسب است وزحل........امسال..ببرج قوس پای

مینهــد...برج آتشین قوس..

وسیاره ی قوس..مشتری غول پیکراست ..که دربرج اسد..خانه ی آفتاب..

می تازد..واورانوس هم درحمل ..جائیست که بره..سم برزمین میکوبد..

آری سه برج آتشین..وانوارشان درآسمان..برفرازکوههای بلنـــد..

وآتش گرم...پرکرامت..

وزحل درقوس..آرام آرام جلو وجلوترمی آید..تاآنجاکه..چشم درچشم نپتون

که ساکن برج دوماهی است..می اندازد..و...لابدلبخندکه نمی زند...!چراکه

درتربیع قرارگرفته بابزرگ دریاها..وسرشاخ شدنی ازآن سرشاخ شدنها...!

بعضی هنرمندان ..ممکن است ..بشکلهایی به شهرتشان آسیب واردآید..؟

وپالتوهای زربفت راازتنشان درآورند..

جوتخیلی..ناشی از حرکت نپتون درحوت..جایش رابه جونشاط آورحرکت مشتری

دربرج اسد میدهد..بچه ها بیشترمیتوانندموردتوجه قرارگیرند(درزمینه مد..

سینما)..لباسها شادترودرخشانترخواهندشد..موزیکهای تند(شبیه راک)..

وقدیمی..بیادخواهندآمد...(وهنرپیشه هایی مثل جیمزدین)..احساسات درجهت

ایجادنشاط وشادمانی مصرف خواهدشد..انشاا..

همینطوررخ خواهدداد..سه تربیع آخرپلوتو درجدی بااورانوس دربرج حمل..

درسال 1393..که همچنان اهمیت خواهندداشت امنیت امورهسته ای..و

حرکت جمعیتها درخاورمیانه وکشورهای عربی..خصوصا که وضعیت

T- Squareنیز درفصل بهار..بصورت یک مجتمع انرژی تاثیرگذارروی خواهد

داد......وشاخهای قدرتهای جهانی بسوی یگدیگرتیزترخواهدشد..

نپتون درحوت دربیت دوازدهم حمل(خاورمیانه)..حرکت دارد..برخی نیروهای

پشت پرده وپنهان..درحرکت جمعیتهادرخاورمیانه..دخالت داشته ودارند..

حرکت نپتون به زیان اورانوس

ولبنان وبیروت هم با برج قوس ارتباط دارند..اردوگاههای فلسطینیان مرتبط با

برج سنبله..وحرکت زحل درقوس ومشگلاتی که ممکن است بروز کند..درمرزها

..وشمال اسرائیل وتاثیربرج حوت..ونپتون درآن..وسوئ تفاهمها میتوانند خطر

آفرین باشند..سوئ تفاهمهای فرقه ای بین مسلمانان ومسیحیان..حماس هم تحت

تاثیربرج قوس است وبلندیهای جولان باحرکت سیارات درجوزامربوط میشود..

حرکت زحل درعقرب ومشتری درسرطان(بیت دوازدهم اسد=محمدمرسی)...

همزمان شدباکودتای نظامیان درمصر...درسال 1392 و..باقدرت یافتن بروج

آتش..طرفداران محمدمرسی وحرکت جمعیتها..جان تازه ای خواهندیافت..آیادر

مصرنظامیان کنارخواهندرفت؟

واما نگاهی بیندازیم به وضعیت آسمان وسیارات..هنگام تحویل سال 1393..

اول موضع سیارات ...وهمینطورآسمان درلحظه ی تحویل سال

و..بعدازآذرماه استـــکه..اگربه آسمان نگاه کنیم..زحل را می بینیم..که..

به چنگــــالهای عقرب ..نزدیک میشود..

تمام صورت فلکی وکواکبش..به طبعمریخ هستند..

سه ستاره ی پیشتـــاز وقلب العقرب(     قوس  Antares=9/46  )

که زحل طی دوسال ازاین مناطق میگذرد..وحالت تحریک وبرانگیختگی و

درگیری درهمه ی امورمربوط به برج قوس(صورت فلکی عقرب)..ممکن

است پیش بیاید...گذشته هاکه سیاره ی زحل واردقوس شده..چه اتفاقاتی افتاده؟

زحل درقوس ووقایع مهم رخداده ی همزمان:

1985 تا1988

موافقت ایران باقراردادآتش بس جنگ تحمیلی عراق علیه ایران - سقوط

 هواپیمای مسافربری ایران توسط ناو وینسنس آمریکا

وحادثه برای زائران مکه..





موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۴:۵۳
معصومه رستمی


سال موش1375 * ۱۳۵۱/1363: نا آرام . اجتماعی . خوش شانس . فرصت طلب . احساساتی. راستگو

 

سال گاو1376* 1352/1364 : صبور . کمرو . اهل تفکر. پرجنب و جوش. پرکار. خیالباف نیست

 

سال ببر1377 * 1353/1365: سرسخت و لجوج . ماجراجو.باریک بین. دستور نمیگیرد.احتیاط در عشق

 

سال گربه1378 *1354/1366: خوشحالترین مردم.بسیار خوش لباس. با استعداد.متین. زود گریه می کند

 

سال اژدها1379 *1355/1367:مغرور.باهوش. با اراده . بخشنده .محکم .خیره کننده. زود گول می خورد

 

سال مار1380 *1356/1368: جذاب .شوخ .احساساتی . حسابگر. دقیق. سختگیر. خسیس. روشنفکر

 

سال اسب1381 *1357/1369: عاشق جمع. ورزشکار .نکته سنج. زرنگ .خودخواه. اقتصاد دان

 

سال بز1382 *1358/1370: شیک پوش. هنرمند . خجالتی . مذهبی . آرامش طلب . خوش قلب .

 

سال میمون1383 *1359/1371: دلیر . شوخ . با فرهنگ . دانا . حیله گر . سیاستمدار. فرصت طلب

 

سال خروس1384*1360/1372: مغرور . لاف زن. پرهیزکار . بی پروا . خوش لباس . فعال . با فکر

 

سال سگ1385 *1361/1373: نگران . درونگرا . یک دنده . وفادار. وظیفه شناس .وظیفه شناس.صادق

 

سال خوک1386 *1362/1374:دلیر. بلند همت . بی ریا . راز دل . مادی گرا. رفیق خوب . عاشق تفریح

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۹:۲۵
معصومه رستمی

+













موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۳:۵۴
معصومه رستمی
آدمی گهگاه به چنان سختی و دشواری گرفتار می شود که رنج و مصیبت سهل و ساده تر از مصیبت اولی را ،فوزی عظیم میداند.
آورده اند که ....
مراد از مار غاشیه،همان مار قیامت و رستاخیز است،یعنی ماری است که در جهنم به سر می برد،تا به فرمان خدای تعالی،گناهکاران را عذاب دهد
آری در جهنم یا دوزخ،مراتب و درجاتی به تناسب شدت و ضعف جرم گناهکاران در نظر گرفته شده است که آنرا هفت طبقه و بیشتر می داند از قبیل:حجیم ، جهنم ، سقر ، سعیر ، نطی،هاویه ، خطمه ، سکران ، سجین و بالاخره ویل که چاهی عمیق و بی انتهاست و در قعر جهنم قرار دارد به روایتی طبقه هفتم جهنم را تابوت نامیده اند که در این مورد چنین نقل شده است:
....از اوصاف جهنم پس از گرزهای آتشین و شعله های مداوم آن که معصیت کاران پیوسته در آن می سوزد و پس از خاکستر شدن دوباره زنده می شوند یکی هم مراتب و درجات آن است که به گناهکاران بزرگ اختصاص می یابد.
از جمله طبقه هفتمین تابوت جای مجرمین و بدعتگزاران است.
در آن عقربی به نام عقرب جراره و ماری به اسم مار غاشیه می باشد که تا هفتصد سر برای او معلوم کرده اند.اما با این همه,عقربهای آن چنان الیم است که جهنمی ها از زحمت آنها پناه به مار می آورند...

حالا باید دید عقرب جرارهٔ عالم عقبی چیست که گناهکاران از ترس و وحشت نیش دم کج و معوجش ،به مار غاشیه پناه می برند و آغوش این مار کذایی را مأمن و ملجاء خویش قرار می دهند .



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۳ ، ۱۸:۳۱
معصومه رستمی

یکی بود ، یکی نبود

 

یکی بود ، یکی نبود. آن یکی که وجود داشت ، چه کسی بود؟ همان خدا بود وغیر از خدا هیچکس نبود. این قصه را جدی بگیرید که غیر از خدا هیچ کس نیست . 

خردمندی سوار بر اسب می رفت، ناگهان دید ماری به سوی دهان مردی خفته در زیر درخت می خزد، اسب را هی کرد و چهار نعل تاخت تا مار را از کام آن نگون بخت در آورد. ولی دیگر کار از کار گذشته بود و سعی و تلاش او به جایی نرسید و مار به کام مرد خفته در خزید. خردمند با خود اندیشه ای کرد و برای نجات مرد خفته نقشه ای کشید. به همین منظور بی آنکه مرد خقته را خبر دهد که مار در داخل شکم او فرو رفته است به یکباره بر او حمله کرد و با ضربات تازیانه و گرز او را از خواب بیدار کرد. مرد خفته در حالی که گیج شده بود سراسیمه از خواب برجهید و گیج و مبهوت از ترس تازیانه های مرد سواره شروع به فرار و دویدن کرد و سوار نیز غضبناک بر او همچنان حمله می آورد. مرد که دید سوار همینطور به اینکار ادامه می دهد چاره را در فرار دید اما مرد خردمند همچنان با اسب به دنبال او می آمد و او را با شدت می زد. سر انجام آن مرد با حالی زار به زیر درختی پناه برد که در زیر آن سیبهایی پوسیده و گندیده فراوان ریخته بود. سوار که هنوز در پی مرد بود او را مجبور به خوردن سیبهای گندیده کرد،  به طوری که شکم او از فرط خوردن باد کرد و بعد دوباره مرد بیچاره را مجبور کرد که درون صحرا بدود، هر چه مرد التماس می کرد فایده نداشت، کار به جایی رسیده بود که اشک می ریخت و نفرین می کرد و مرد سوار را فحش می داد ولی مرد خردمند گوشش به این حرفها بدهکار نبود و به کار خویش مشغول بود.

این وضعیت تا غروب ادامه پیدا کرد تا جایی که مرد مار خورده دیگر انرژی برای دویدن نداشت و از طرفی سیبهای گندیده درون شکمش نیز بسیار آزارش می دادند تا جایی که دیگر نتوانست تحمل کند و تمام آنچه که درون شکمش بود یک جا بالا آورد و خالی کرد، تازه آنجا بود که چشمش به مار افتاد و سمی که از داخل شکمش بیرون می آمد را دید. گیج و مبهوت به مرد خردمند نگاه کرد و گفت به راستی که تو از اولیاء خداوند هستی  و من جانم را مدیون تو هستم. من برای تمام نادانیم از تو عذر می خواهم و برای تمام ناسزاهایی که به تو داده ام از تو حلالیت می خواهم. اما خوب ای مرد خردمند چرا از اول به من ماجرا را نگفتی تا من آنگونه برخورد نکنم.

                        تو مرا جویان، مثال مادران                  من گریزان از تو مانند خران

                        خر گریزد از خداوند از خری                  صاحبش در پی ز نیکو گوهری

                        نه از پی سود و زیان می جویدش           بلکه تا گرگش ندرد یا ددش

 مرد خردمند در حالی که اسبش را هی می کرد و داشت از مرد آشفته دور می شد به او گفت: اگر من از اول برای تو ماجرا را می خواستم شرح بدهم تو از ترس جانت از بدن در می آمد و هیچ کاری انجام نمی دادی برای همین از خدا صبر خواستم تا در برابر دشنامهای تو صبور باشم تا بتوانم کارم را به سرانجام برسانم.

و مرد خردمند همچنان که مرد مار خورده به او سجده می کرد و تشکر می کرد از او دور شد و به راه خویش ادامه داد.

                             ***************************************************

این داستان دقیقا در مقابل داستان دوستی خاله خرس است که از هزار دشمنی بدتر است. قهر و درشتی فرزانگان از لطفی و نرمی نابخردان بسی بهتر و بالاتر است. قهر آنان حیات بخش است و لطف اینان گاهی مرگ آور.

و دیگر آنکه خطر نفس اماره در سایه عنایت و هدایت پیران راه و مرشدان آگاه از آدمی دفع شود. از آنرو که دفع مار خزنده ی نفس همراه با ریاضات است، ابتدا طبع حیوانی آدمی آنرا بد و ناخوش پندارد و چون در نهایت میوه و ثمر شیرین این ریاضات حاصل آید دریابد که تمهیدات آن پیر راه چه فرخنده و مبارک بوده است.

«خردمند سوار» در این داستان تمثیل ولی مرشد است. و آن «مار خزنده» تمثیل نفس اماره است و آن «شخص خفته» تمثیل مردمان خواب رفته در این دنیاست که گاهی آنقدر در خواب عمیق فرو رفته اند که حتی فرو رفتن مار در شکم خویش را هم متوجه نمی شوند و لازم است خردمندی با گرز و چماق آنها را بیدار کند.

 




موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۱۱
معصومه رستمی


یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بر بخورد
نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد
یادم باشد که روز و روزگار خوش است و تنها دل ما دل نیست
یادم باشد جواب کین را با کمتر از مهر
و جواب دو رنگی را با کمتر از صداقت ندهم
یادم باشد باید در برابر فریادها سکوت کنم
و برای سیاهی ها نور بپاشم
یادم باشد از چشمه درسِِ خروش بگیرم
و از آسمان درسِ پـاک زیستن
یادم باشد سنگ خیلی تنهاست... یادم باشد باید با سنگ هم لطیف رفتار کنم
مبادا دل تنگش بشکند
یادم باشد برای درس گرفتن و درس دادن به دنیا آمده ام نه برای تکرار اشتباهات گذشتگان
یادم باشد زندگی را دوست دارم
یادم باشد هر گاه ارزش زندگی یادم رفت در چشمان حیوان بی زبانی که به سوی قربانگاه می رود
زل بزنم تا به مفهوم بودن پی ببرم
یادم باشد می توان با گوش سپردن به آواز شبانه ی دوره گردی که از سازش عشق می بارد
به اسرار عشق پی برد و زنده شد
یادم باشد معجزه قاصدکها را باور داشته باشم
یادم باشد گره تنهایی و دلتنگی هر کس فقط به دست دل خودش باز می شود
یادم باشد هیچگاه لرزیدن دلم را پنهان نکنم تا تنها نمانم
یادم باشد هیچگاه از راستی نترسم و نترسانم
یادم باشد زنده ام.... و باید زندگی کنم


                                                              
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۳ ، ۱۵:۰۴
معصومه رستمی















موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۳ ، ۲۰:۵۰
معصومه رستمی
چرا تایتانیک غرق شد؟



کشتی تایتانیک در پانزدهم آوریل 1912، مصادف با 26 فروردین 1291 هجری شمسی، در اقیانوس اطلس غرق شد.
ساخت تایتانیک در مارس 1909 آغاز شده بود. نام تایتانیک به این دلیل برای این کشتی انتخاب شده بود که حس برتری اندازه و قدرت را القا کند.
‌در طول مدت ساخت تایتانیک، مطبوعات درباره عظمت این کشتی به تبلیغات فراوان پرداختند به طوری که تایتانیک حتی قبل از به آب انداختن آن به یک افسانه تبدیل شده بود . به آب انداختن بدنه کامل شده تایتانیک در ماه می 1911 ، یک نمایش عمومی خیره کننده بود. بلیط ها به نفع یک بیمارستان محلی اطفال فروخته شدند.
تایتانیک 270 متر طول و 28 متر پهنا بوده و 328/46 تن وزن داشت . ارتفاع آن 32 متر بود که تقریباً 11 متر آن زیر آب قرار می گرفت . با این وجود حتی بالاتر از بلندترین ساختمانهای شهری آن زمان می ایستاد . دارای سه دودکش واقعی و یک دودکش مجازی بود که برای افزودن بر حس عظمت و قدرت کشتی اضافه شده بود و نیز بخارات و دود آشپزخانه های متعدد آن را به بیرون می راند . تایتانیک بزرگترین شی متحرکی بود که توسط انسان ساخته شده بود.
افزون بر این تایتانیک ساخته شده بود تا شگفتی تکنولوژی ایمنی مدرن باشد . کشتی دارای یک بدنه دولا با صفحات فولادی به ضخامت 5/2 سانتی متر بوده و به 16 بخش غیر قابل نفوذ توسط آب تقسیم شده بود. دربهای عظیم که با یک کلید الکتریکی بر روی عرشه به حرکت درآورده شدند ، این بخش ها را از هم مجزا کرده و کل کشتی را آب بندی می کردند. حتی این دربها می توانسند توسط حسگرهای الکتریکی سطح آب باز و بسته شوند . به پشتوانه این تدابیر ایمنی بود که مطبوعات کشتی تایتانیک را غرق نشدنی نامیدند .
اتاق های نشیمن و تجهیزات بخش درجه اول آن با بهترین هتل های قاره اروپا برابری می کرد . مسافرین درجه یک آن باید از طریق یک راه پله بزرگ شش پاگرده دارای سقف شیشه ای به آرامی پایین می آمدند تا از غذاهای عالی سالن نهارخوری که تمامی عرض کشتی را در عرشه شماره D پوشانده بود ‌لذت ببرند . برای آنهایی که خواستار یک فضای خصوصی تر بودند ،‌تایتانیک چند رستوران سفارشی تدارک دیده بود .
دو گروه موسیقی از بهترین نوازندگان قاره که بسیاری از آنان از خطوط کشتیرانی رقیب ربوده شده بودند قطعات موسیقی را در تایتانیک اجرا می کردند . دو کتابخانه نیز وجود داشت ، درجه یک و درجه دو . حتی کابین های درجه 3 آن بسیار لوکس تر از کابین های درجه یک کشتی ها بخار کوچکتر بود و نیز لوازم داخل آنها به گونه ای بود که برخی مسافرین درجه 3 حتی در عمر خود ندیده بودند .
سفر دریایی تایتانیک در ساوت همپتون به تاریخ دهم آوریل 1912 آغاز شد. هنگام غروب کشتی در چربورگ فرانسه توقف کرد تا مسافرین بیشتری سوار کند. همان روز عصر به سوی کوئینز تاون ایرلند حرکت نموده و ساعت 1:30 دقیقه بامداد روز یازدهم آوریل به داخل پهنه اقیانوس اطلس روانه شد.
تایتانیک آنقدر جسیم بود که حرکت آن بر روی دریا احساس نمی شد. موتورهای بزرگ و پر قدرت آن هیچکدام از ارتعاش های آزارنده متداول در اقیانوس پیماهای دیگر را ایجاد نمی کردند. حتی زمانی که با حداکثر سرعت 22 گره دریایی (41 کیلومتر در ساعت، که در زمره سریعترین کشتی های آن زمان بود) حرکت می‌کرد، مسافرین داخل آن می توانستند از حداکثر آسایش برخوردار شوند.
کشتی های آن زمان مجهز به رادار نبودند ولی تایتانیک به سیستم تلگراف بی سیم مارکونی مجهز شده و دو اپراتور سیستم آن بطور شبانه روزی در اتاق مخابرات آن کار می کردند. در روز یکشنبه 14 آوریل، پنجمین روز مسافرت، تایتانیک پنج اخطار مختلف درباره مشاهده کوه های یخ دریافت کرد، اما کاپیتان کشتی چندان توجهی به این اخطارها ننمود. کشتی با سرعت 22 گره در حال حرکت رو به جلو بود و مدیر اجرایی شرکت بروس آیسمی اعلام کرد که یک روز زودتر از برنامه به نیویورک خواهند رسید.
در شب چهاردهم آوریل، اپراتور بی سیم شدیدا سرگرم مخابره پیام های کوتاه مسافرین به خویشاوندان و دوستانشان در ساحل نیوفوندلند (محل پهلو گرفتن کشتی) بود. او ششمین اخطار دیده شدن کوه یخ را نیز دریافت کرد، اما هیچ توجهی به اینکه تایتانیک چقدر نزدیک مکان ارسال اخطارهاست نکرد و پیام را زیر یک وزنه کاغذ در کنار آرنج خود گذاشت. این پیام هرگز به کاپیتان اسمیت یا ناخدا یکم کشتی نرسید.
با تمام این احوالات، شب چهاردهم آوریل بطرزی غیر معمول صاف و تاریک بود. ماه در آسمان پیدا نبود ولی آسمان بطور باورنکردنی با ستارگان بی شمار روشن شده بود. ستارگان بقدری درخشنده بودند که افسر کشتی، سیاره ژوپیتر در بالای افق را با چراغ دکل یک کشتی بخار اشتباه گرفت.
دریا نیز کاملا صاف و بدون موج بود. بسیاری از بازماندگان دریای آن شب را مانند شیشه توصیف کرده اند. فقدان امواج کار تشخیص کوه های یخ را دشوارتر می ساخت. زیرا در شرایطی که دریا مواج است، برخورد موج به کوه یخ و برگشت آن، تعیین مکان آنرا آسانتر می کند.
در ساعت 11:40، یکی از دیده بانان کشتی که در آشیانه خدمه حاضر بود، کوه یخ عظیمی را که بطرز خطرناکی در جلو و نزدیک کشتی بود مشاهده کرد. او به ناخدا یکم مورداک اعلام خطر کرد و مورداک سراسیمه دستور داد که کشتی تماما به سمت چپ بگردد. او به موتورخانه دستور داد که گردش پروانه ها را معکوس کنند. کشتی به آرامی به چپ گردید، اما تایتانیک بسیار بزرگ بود و بسیار سریع حرکت می کرد، و کوه یخ نیز بسیار نزدیک بود.
 سی و هفت ثانیه بعد پهلوی سمت چپ کشتی به قسمت زیر آب کوه یخ کشیده شده و شکافی به طول 100 متردر بدنه کشتی ایجاد شد. آب به سرعت وارد قسمت های کشتی شد و از آنجایی که شکاف بسیار طویل بود، بیشتر قسمت های کشتی همزمان شروع به پر شدن از آب کردند.
بدین ترتیب یکی از بزرگترین حوادث کشتیرانی طول تاریخ آغاز گشت. در طول شبی پر از حادثه و وحشت، 705 نفر از مسافرین نجات یافته و 1502 نفر باقیمانده یا در داخل آب های منجمد اقیانوس اطلس جان سپردند، و یا همراه بدنه عظیم کشتی که در حین فرو رفتن در آب به دو تکه شد، به قعر اقیانوس رفتند.

 عواملی که در غرق شدن تایتانیک موثر بودند:

1- اشتباه کاپیتان کشتی
این سفر دریایی، سفر بازنشستگی کاپیتان ای. جی. اسمیت بود. او می خواست به هر ترتیبی که شده در این مسافرت رکوردی از خود بجای بگذارد. او سالها قبل از این حادثه گفته بود: من نمی توانم تصور کنم که یک کشتی بخار جدید غرق شود. کشتی های جدید این خطرات را پشت سر گذاشته اند.
کاپیتان اسمیت پنج اخطار مشاهده کوه یخ از خدمه خود و دیگر کشتی ها را نادیده گرفت. اگر او فرمان به آهسته تر شدن حرکت کشتی می داد، شاید این حادثه رخ نمی داد.

2- اشتباه سازندگان کشتی
نزدیک به سه میلیون میخ پرچ در اتصال قطعات تایتانیک به یکدیگر بکار رفته بود. برخی از این میخ پرچها از باقیمانده بدنه کشتی بازیابی شده و مورد بررسی قرار گرفته اند. یافته ها نشان می دهند که آنها از آهن زیر حد استاندارد ساخته شده بودند.
وقتی کشتی با کوه یخ برخورد کرد، نیروی برخورد باعث شد سرک میخهای پرچ بشکند و قسمت های کشتی از هم جدا شوند. اگر از آهن با کیفیت بالا استفاده شده بود، ممکن می نمود که قسمت ها از هم جدا نشده و کشتی غرق نشود.

3- اشتباه مدیر اجرایی شرکت سازنده تایتانیکبروس آیسمی، مدیر اجرایی شرکت سازنده تایتانیک، در کشتی حاضر بود. رقابت بین کشتی های اقیانوس پیما شدید بود و شرکت ستاره سفید می خواست نشان دهد که آنها قادر به عبور شش روزه از پهنه اقیانوس هستند. برای برآورده ساختن این مقصود، بروس آیسمی به کاپیتان اسمیت فشار وارد آورد که تایتانیک را با حداکثر سرعت به حرکت وادارد.

 4- اشتباه سرپرست طراحان تایتانیک
این باور که تایتانیک غرق نشدنی است، تا حدودی مرهون این حقیقت بود که تایتانیک از شانزده قسمت ضد آب تشکیل شده بود. لیکن ارتفاع دیواره این بخش ها بحد کافی در نظر گرفته نشده بود. شرکت ستاره سفید نمی خواست ارتفاع دیواره ها زیاد باشد زیرا این امر فضای اختصاص یافته به قسمت درجه یک را کاهش می داد. اگر ارتفاع این دیواره ها بحد کافی بود، فضای بیشتری در این قسمت ها بوجود می آمد و هوای موجود در آنها مانع غرق کشتی می شد.

5- اشتباه ناخدا یکم مورداک
ناخدا یکم مورداک به محض مشاهده کوه یخ دستور داد برای کاستن از سرعت کشتی موتورها معکوس شوند و جهت فرار از برخورد کشتی به سمت چپ بچرخد. در نتیجه سمت راست بدنه با کوه یخ برخورد کرد و شکافی عظیم در بدنه کشتی ایجاد شد. اگر مورداک دستور می داد ضمن کاستن از سرعت، کشتی بطور مستقیم به راه خود ادامه دهد و با دماغه، که بسیار محکمتر از بدنه است، به کوه یخ برخورد کنند، احتمالا فقط 2 یا 3 قسمت جلویی در هم فرو می رفت و کشتی غرق نمی شد.

6- اشتباه تمامی دانشمندان!
فولاد در دمای عادی نرم است و در اثر برخورد خم می شود. در حالیکه در دماهای زیر انجماد آب، فولاد مانند چدن شکننده می شود و در اثر برخورد می شکند. این پدیده به شکست ترد معروف بوده و در زمان واقعه تایتانیک برای دانشمندان ناشناخته بود. اگر بجای فولاد از آلیاژی که در دماهای پایین خاصیت نرمی خود را از دست نمی دهد استفاده می شد، در اثر برخورد چنان شکاف عظیمی در بدنه تایتانیک ایجاد نمی شد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۳ ، ۲۰:۴۱
معصومه رستمی