صاحب الزمان

دانش آموز کلاس ششم ابتدایی دبستان شرافت

صاحب الزمان

دانش آموز کلاس ششم ابتدایی دبستان شرافت

خواص دارویی عسل


از گذشته تا کنون از عسل  در درمان بسیاری از بیماری ها استفاده شده است. مهمترین خاصیت عسل ، ضد میکروب بودن آن است. در حالی که عسل یک ماده کاملاً خوراکی است و بایستی محیط خوبی برای پرورش میکروب ها باشد ، ولیکن میکروب ها در معرض عسل نابود شده و اجساد آنها نیز به مرور از بین می رود. زیرا عسل حاوی آنتی بیوتیک و آنزیم دیاستاز است . در گذشته از این خاصیت عسل  برای از بین بردن پینه های دست و پا سود می جستند.

عسل حاوی آنتی اکسیدان است، از این رو مصرف آن برای سلامت قلب و عروق مفید است. عسل به سلامت پوست کمک می کند و ضد پیری است.

در قدیم هر دارویی را با عسل  مخلوط می کردند، زیرا خاصیت بهبود بخشی داروها را چند برابر می کرده و امروزه هم از عسل در بسیاری از محصولات آرایشی و بهداشتی استفاده می کنند.

• از عسل در فرآورده های ضد سرفه  بطور مستقیم و غیرمستقیم استفاده می شود . مزه مزه و غرغره شربت عسل برای برطرف کردن زخم های دهان و ورم گلو  بسیار سودمند است. عسل ضد آسم است.

• عسل با اینکه بسیار شیرین است، برای دندان ها  و لثه مضر نیست، بلکه لثه ها را سالم می سازد و دندان ها را سفید می کند.

• دستگاه گوارش را پاک می سازد و ضد اسهال است. در تحقیقات ثابت شده اثر بسیار مفیدی برعفونت های معده با هلیکو باکتر پیلوری دارد. از این رو ضد زخم معده  و دستگاه گوارش است.

• عسل در درمان آب مروارید ( کاتاراکت ) مفید است.

• عسل بادشکن است و برای معالجه قولنج روده تجویز می شود و در مسمومیت های غذایی، دستگاه گوارش را پاک می سازد.

• دوست کبد و پادزهر است، پس در بیماری های کبدی مصرف آن مفید است .سکنجبینی که با عسل تهیه می شود، صفرابری اعلاست.

• سنگ های کلیه  و مثانه را از بین می برد. برای این منظور عسل را با کندر باید مصرف کرد.

• عسل خواب آور است و به مبتلایان به بیماری کم خوابی  توصیه می شود که قبل از خواب چند قاشق مرباخوری عسل میل کنند.

• برای رفع کم اشتهایی  مفید است و کلاً جریان خون را در بدن بهبود می بخشد. از این رو به رشد عضلات کمک می کند، پس برای بچه های کم اشتها  و افراد ورزشکار  بسیار مفید است.

• عسل گرفتگی مویرگ ها را باز می کند و برای عروق بسیار مفید است. پس سالمندان  اگر هر روز شربت عسل و لیموی  تازه بنوشند، عمر طولانی تری خواهند داشت.

• حتی موم عسل نیز خواص زیادی دارد و ماسک آن برای صورت، چین و چروک و فرورفتگی های پوست را می پوشاند و پوست را لطیف می کند.

بررسی مقالات سال های 1984 تا 2001 نشان می دهد حداقل 25 تحقیق راجع به اثرات ضد زخم عسل انجام شده که نتایج آنها مثبت بوده است. عسل به عنوان التیام دهنده زخم و نگهدارنده پوست مورد تأیید قرار گرفته است. همچنین 40 مورد دیگر نشان داده ، عسل دارای اثرات ضد خونریزی با موفقیت 88 درصد بوده که این عمل به همراه اثرات ضد میکروب نیز بوده است.

خاصیت ضد میکروبی در عسل با PH حدود 2/3 تا 5 به هیدروژن پراکسید(H2O2) مرتبط بوده که از تغییرات آنزیمی گلوکز به گلوکونیک اسید حاصل می شود. به هرحال اثرضد میکروبی عسل پس از گرم شدن یا در معرض آفتاب قرار گرفتن کاهش می یابد.

عسل های تولیدشده از جنگل و کوه های اروپایی مرکزی بیشتر از درختان کاج(PINUSSPP) و عسل های حاصل از MANUKA در نیوزلند از گیاه LEPTESPERMUM SCOPARIUM دارای خاصیت بسیار قوی ضد میکروبی است و بروی برخی میکروب ها از جمله استافیوکوک اورئوس و اپیدرمیس و استرپتوکوکوس پیوژنز و آنتروباکتریاسه اثرات خوبی دارد. عسلی که در نیوزیلند و استرالیا از گیاه مذکور حاصل می شود در جهان منحصر به فرد بوده و به آن عسل UNIQUE MANUKA FACTOR)) می گویند.

سم شناسی : عسل ماده ای کاملاً خوراکی است ، ولی در موارد استثنایی ممکن است به اسپورعامل بوتولیسم آلوده باشد که ایجاد سم کرده و مسمومیت زاست ، به همین دلیل مصرف آن برای کودکان زیر یک سال ممنوع است. همچنین بعضی افرد ممکن است نسبت به دانه های گرده موجود درعسل حساسیت داشته باشند.

ممکن است بعضی از زنبورها به گل خرزهره و چند گل سمی دیگر عادت کنند و محصول سمی تهیه نمایند که البته این کار به ندرت اتفاق می افتد.

به هر حال از مصرف این ماده بسیار مفید غافل نشوید و از فواید زیاد آن سود بجویید.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۲ ، ۱۳:۳۵
معصومه رستمی


برای پاها ٨٠ دانه سر بیاندازید به ارتفاع ٣٠ سانتی متر ببافید دانه ها را در سنجاق گرفته کناربگذارید.(٢بار)

حال دانه های هر دوپا را باهم دریک میل بگیریید وتنه وسر وکلاه  راببافید  دراخر...

بافت مرحله ای عروسک های بافتنی بادومیل

نخ وسوزن را از داخل دانه ها عبور داده بعد از اینکه بدن وپاها را با الیاف پر کردید

نخ را بکشید ودانه هارا جمع کنید.(قد کلی عروسک ٨٠ سانت میباشد)

دست ها راهم مانند شکل ببافید(٦٠ دانه سر بیاندازید.)

درز دست ها را دوخته با الیاف پر کنید ودر محل مناسب بدوزید.

برای حالت دادن به مچ دست وگردن با سوزن نخ محل موردنطر را کمی چین بدهید

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۲ ، ۱۷:۴۴
معصومه رستمی

امام حسین ـ علیه السّلام ـ سومین امام شیعیان است. وی شبیه ترین مردم به رسول خدا در صورت و سیرت بود. در شب های تاریک، نور از پیشانی و اطراف گردنش می تابیدکه مردم آن حضرت را با آن نور می شناختند. آن حضرت دارای علوم و کرامات و فضائل بی شماری است که از گوهر وجودش متجلّی می شود و این نمودهای الهی پرتویی از چراغ هدایت است که در مناسبت های زمانی و مکانی جلوه می کرد، در اینجا به چند مورد از فضائل و کرامات آن حضرت اشاره می شود:

شفای مرض پیسی

حبابة والبیه می گوید: من به دیدن امام حسین ـ علیه السّلام ـ می رفتم؛ اتفاقاً میان چشمانم پیسی پیدا شد و این امر بر من ناگوار آمد و چند روزی به دیدن ایشان نرفتم. سراغ مرا گرفت. گفتند میان چشمان او عارضی پیدا شده، امام ـ حسین ـ علیه السّلام ـ با اصحابش به دیدن من آمدند، آن حضرت فرمود: ای حبابه! چرا نزد من نیامدی؟ علت را گفتم، پس ایشان آب دهان مبارک خود را به آن مالید و فرمود: حبابة خدا را شکر کن که آن علت را از تو دور کرد، به سجده افتادم، فرمود: حبابة، سربردار و در آئینه نگاه کن؛ سر برداشته (نگاه کردم ) اثری از آن ندیدم، خدا را شکر کردم.

برطرف کردن غم و اندوه دیگران

از ویژگی های امام حسین ـ علیه السّلام ـ عواطف سرشار انسانی و دگر دوستی و نوع پروری آن حضرت است به ویژه نسبت به کسانی که در زندگی روزمره دچار گرفتاری و مشکلات و غم و اندوه می شدند. اسامة بن زید، بیمار بود و در خانه بستری شده بود امام برای عیادت اسامة به خانه او رفت و مشاهده کردکه اسامة بسیار آشفته و نگران است. حضرت فرمود: اسامة چرا این قدر نگران هستی؟ اسامة اظهار نمود که بدهکار هستم و حقوق دیگران در گردنم می باشد و می ترسم بمیرم و نتوانم بدهی خود را پرداخت کنم. امام فوراً دستور داد بدهی او را پرداختند. آنگاه اسامه آسوده خاطر گردید و بعد از چند روز در همان بستر بیماری از دنیا رفت.

 فضائل بی شمار آن حضرت

مردی نزد حسین ـ علیه السّلام ـ آمد و گفت: از فضایلی که خدا بر شما قرار داده برای من بفرمائید؛ فرمود: تو طاقت تحمل آن ها را نداری، گفت: چرا، تحمل می کنم. امام حسین ـ علیه السّلام ـ حدیثی برای او بیان کرد، هنوز تمام نشده بود که سر و ریش آن مرد سفید شد و حدیث از یادش رفت، حضرت فرمود: رحمت خدا او را دریافت که فراموش کرد.

 تکلم با حیوانات

راشد بن مزید نقل می کند که گفت: از مکه تا قطقطانه (جائی است نزدیک کوفه) همراه امام حسین ـ علیه السّلام ـ بودم، دیدم (در بین راه) درندة گزنده ای به او رو آورد و با او تکلم کرد. حضرت به جهت او توقّف کرد و کلامی طولانی از آن درنده نقل کرد.

در آوردن انگور از دیوار مسجد

کثیر بن شاذان روایت می کند که گفت: خدمت امام حسین ـ علیه السّلام ـ بودم که فرزندش علی اکبر در غیر فصل، از او انگور خواست. حضرت دست به ستون مسجد زد و انگور و موزی بیرون آورد و به او خورانید و فرمود آن چه برای دوستان خدا نزد او هست بیشتر است.

سبز شدن درخت خرما

از حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ در حدیثی روایت شده که امام حسین ـ علیه السّلام ـ در سفری زیر درخت خرمای خشکی منزل کرد. دعا نمود درخت سبز شد و برگ و خرما آورد. بالای درخت رفتند و به قدر کفایت خوردند.

یافتن شتر گم شده

اعرابی به امام حسین ـ علیه السّلام ـ گفت: یابن رسول الله: شترم را گم کرده ام و غیر از آن شتری ندارم، پدرت حیوان گم شده را پیدا می کرد و هر گم شده ای را به صاحبش می رساند. امام ـ علیه السّلام ـ فرمود: در فلان مکان برو، شترت را می بینی ایستاده و در مقابلش گرگ سیاهی است. اعرابی به آن جا رفت و بر گشت و به امام حسین ـ علیه السّلام ـ گفت: شتر خود را در همان جا یافتم.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

1ـ فضایل و سیره امام حسین ـ علیه السّلام ـ در کلام بزرگان، عباس عزیزی.

2ـ سیمای امام حسین ـ علیه السّلام ـ علی اکبر بابازاده.

3ـ فرازهایی از سیرة امام حسین ـ علیه السّلام ـ حسین اسعدی.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۲ ، ۱۶:۵۵
معصومه رستمی

مجموعه: زندگینامه بزرگان دینی

حضرت علی اکبر؛ پاره تن سیدالشهدا

درباره علی اکبر علیه السلام
على اکبر علیه السلام ، بزرگ ترین پسر امام حسین علیه السلام بود که از نظر صورت و سیرت و سخن گفتن، به حدّى شبیه پیامبر خدا صلى الله علیه و آله بود که هر کس شوق دیدار پیامبر صلى الله علیه و آله را داشت، به او مى نگریست، چنان که پدر بزرگوارش، طبق نقلى، هنگام رفتن وى به میدان نبرد، فرمود:
خداوندا ! گواه باش که جوانى براى جنگ با آنان مى رود که شبیه ترینِ مردم به پیامبرت از جهت صورت و سیرت و سخن گفتن است و ما هرگاه مشتاق دیدار پیامبر تو مى شدیم، به او نگاه مى کردیم .
على اکبر علیه السلام در واقعه عاشورا، از ارکان سپاه امام علیه السلام به شمار مى رفت. تأکید او بر حق مدارى و دفاع از حق تا ایثار جان، هنگام شنیدن خبر به شهادت رسیدن خود در مسیر کربلا از پدر بزرگوارش، اذان گفتن براى اقامه جماعت به امامت حسین علیه السلام در جریان برخورد سپاه حُر با کاروان امام علیه السلام ، بر عهده گرفتن مسئولیت آب رسانى به خیمه ها در شب عاشورا و همچنین داوطلب شدن ایشان براى شهادت پیش از دیگر بنى هاشم، بنا بر نقل مشهور، از ویژگى هاى این فرزند برومند سیّدالشهدا علیه السلام است.
در «زیارت ناحیه مقدّسه»، خطاب به او آمده است:
السَّلامُ عَلَیکَ یا أوَّلَ قَتیلٍ مِن نَسلِ خَیرِ سَلیلٍ مِن سُلالَةِ إبراهیمَ الخَلیلِ، صَلَّى اللّه ُ عَلَیکَ و عَلى أبیکَ، إذ قالَ فیکَ : قَتَلَ اللّه ُ قَوما قَتَلوکَ ، یا بُنَیَّ ما أجرَأَهُم عَلَى الرَّحمنِ وعَلَى انتِهاکِ حُرمَةِ الرَّسولِ ! عَلَى الدُّنیا بَعدَکَ العَفا
سلام بر تو ، اى نخستین کُشته از تبار بهترین بازمانده از نسلِ ابراهیم خلیل ! درود خدا بر تو و بر پدرت، آن گاه که در باره ات فرمود: «خدا ، بکُشد آن گروهى را که تو را کُشت . پسرم ! چه جرئتى بر خداى مهربان کردند. و چه جسارتى در هتکِ حرمت پیامبر ! پس از تو ، خاک بر سرِ دنیا !»
چگونگی شهادت علی اکبر علیه السلام
شیخ صدوق(ره) به نقل از امام زین العابدین علیهم السلام می نویسد: هنگامى که على اکبر علیه السلام براى مبارزه به سوى دشمن رفت، چشمان حسین علیه السلام، گریان شد و گفت:
اللّهُمَّ کُن أنتَ الشَّهیدَ عَلَیهِم، فَقَد بَرَزَ إلَیهِمُ ابنُ رَسولِکَ، وأشبَهُ النّاسِ وَجهاً وسَمتاً بِهِ
«خدایا ! تو بر ایشان گواه باش ، که فرزند پیامبرت و شبیه ترینِ مردم به او در صورت و سیرت ، به سوى آنان مى رود» .
در این باره سید بن طاووس(ره) در «الملهوف» می نویسد:على اکبر علیه السلام که از زیباروى ترین و خوش خوترینِ مردم بود، بیرون آمد و از پدر، اجازه نبرد خواست . امام علیه السلام به او اجازه داد. سپس ، مأیوسانه به او نگریست و سرش را پایین انداخت و گریست .
سپس گفت: «خدایا ! گواه باش . جوانى به نبرد آنها مى رود که از نظر صورت و سیرت و سخن گفتن ، شبیه ترینِ مردم به پیامبر توست و ما هر گاه مشتاق پیامبرت مى شدیم، به او مى نگریستیم». سپس، بانگ برآورد و فرمود: «اى پسر سعد! خداوند، رَحِمت را قطع کند، همان گونه که رَحِم مرا قطع کردى.»
علی اکبر علیه السلام به میدان رفت و جنگ نمایانی کرد. آن گاه، ده تن از آنان را کُشت و سپس به نزد پدرش باز گشت و گفت: اى پدر ! تشنه ام. حسین علیه السلام فرمود: «شکیبایى کن، پسر عزیزم! جدّت با کاسه اى پُر به تو مى نوشانَد» . او باز گشت و جنگید و 44 تن از دشمنان را کُشت.
تاریخ الطبرى به نقل از ابو مِخنَف می نویسد: زُهَیر بن عبد الرحمان برایم نقل کرد که :
مُرّة بن مُنقِذ بن نُعمان عبدى لیثى، او را دید و گفت: گناهان عرب بر دوش من، اگر بر من بگذرد و چنین کند و من، پدرش را به عزایش ننشانم !
على اکبر علیه السلام ، با شمشیرش به دشمن حمله مى بُرد که بر مُرّة بن مُنقِذ گذشت . او نیزه اى به على اکبر علیه السلام زد و او [بر زمین] افتاد .
على اکبر علیه السلام، ندا داد: اى پدر ! سلام بر تو ! این، جدّم است که به تو سلام مى رساند و مى فرماید: «زودتر ، به سوى ما بیا».
دشمن، گِردش را گرفتند و با شمشیرهایشان، او را تکّه تکّه کردند .
همچنین سلیمان بن ابى راشد، از حُمَید بن مسلم اَزْدى برایم نقل کرد که: در روز عاشورا، به گوش خود شنیدم که حسین علیه السلام مى گوید: «خدا، بکشد کسانى را که تو را کشتند، اى پسر عزیزم! چه گستاخ بودند در برابر [خداى] رحمان و بر هتک حرمتِ پیامبر! دنیا، پس از تو ویران باد!
و گویى هم اینک به زنى مى نگرم که مانند خورشیدِ به گاه طلوع، به سرعت، بیرون دویده، ندا مى دهد: اى برادرم و فرزند برادرم! در باره او پرسیدم. گفته شد: این، زینب، فرزند فاطمه دختر پیامبر خدا صلى الله علیه و آله است.
آن زن آمد تا خود را بر روى [پیکر] على اکبر علیه السلام انداخت. حسین علیه السلام نزد او آمد و دستش را گرفت و او را به خیمه، باز گردانْد. سپس، حسین علیه السلام به پسرش روى آورد و جوانان [خاندان] او نیز همراهش آمدند. حسین علیه السلام فرمود: «برادرتان را ببرید !»
آنان، او را از آن جایى که بر زمین افتاده بود ، بُردند و در خیمه اى نهادند که جلوى آن مى جنگیدند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۲ ، ۱۶:۴۵
معصومه رستمی













موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۲ ، ۱۶:۴۲
معصومه رستمی
عنی «محدثه» که از اسم های شریف حضرت فاطمه(سلام الله علیها) است، چیست؟ روایاتی که در این زمینه آمده را بیان کنید.

پاسخ:
نام محدثه داراى دو تلفظ است که هر کدام به طور جداگانه مورد بحث قرار مى‏گیرد.
معناى «محدَّثه» به فتح دال.
«محدثه» به فتح دال، یعنى زنى که براى او حدیث گفته مى‏شد.
پس از رحلت پیامبر صلى اللَّه علیه و آله ایام بر فاطمه‏ى زهرا علیهاالسلام به سختى مى‏گذشت، لذا جبرئیل به امر خداوند بر آن حضرت نازل مى‏شد و براى آن حضرت از وقایع آینده سخن مى‏گفت. صحیفه‏ى فاطمیه، حاصل نزول جبرئیل بر فاطمه‏ى زهرا علیهاالسلام در این مدت است.
فرشتگان با فاطمه‏ى زهرا علیهاالسلام سخن مى‏گفتند:
بإسناده عن أبی‏عبداللَّه علیه السلام قال:
«إنما سمیت فاطمة «محدثة» لأن الملائکة کانت تهبط من السماء فتنادیها کما تنادی مریم بنت عمران. فتقول «یا فاطمة! ان اللَّه إصطفاک و طهرک و اصطفاک على نساء العالمین یا فاطمة! اقنتی لربّک و اسجدی و ارکعی مع الراکعین» فتحدثهم و یحدثونها، فقالت لهم ذات لیلة: ألیست المفضلة على نساء العالمین مریم بنت عمران؟ فقالوا: إنّ مریم کانت سیدة نساء عالمها و أنّ اللَّه عز و جل جعلک سیدة نساء عالمک و عالمها و سیدة نساء الأوّلین والآخرین،
امام صادق علیه السلام فرمودند: فاطمه علیهاالسلام را «محدثه» گویند، چون ملائکه از آسمان به پایین مى‏آمدند و همان گونه که ملائکه با حضرت مریم علیهاالسلام سخن مى‏گفتند، با حضرت زهرا علیهاالسلام نیز سخن مى‏گفتند. ملائکه به حضرت زهرا علیهاالسلام گویند: «یا فاطمة! إن اللَّه إصطفاک و طهرک و إصطفاک على نساء العالمین یا فاطمة! اقنتى لربک و اسجدی و ارکعی مع الراکعین» حضرت فاطمه علیهاالسلام با ملائکه سخن مى‏گفت و فرشتگان نیز با آن حضرت سخن مى‏گفتند.
شبى حضرت فاطمه علیهاالسلام از فرشتگان سؤال نمود: آیا برترین زن عالم، حضرت مریم علیهاالسلام دختر عمران نیست؟ فرشتگان عرضه داشتند: حضرت مریم علیهاالسلام سرور زنان زمان خود بود، اما خداوند شما را برترین زن جهان قرار داده است، هم در زمان خودت و هم در زمان حضرت مریم علیهاالسلام و سرور همه‏ى زنان از اول عالم تا آخر جهان.» 
فاطمه‏ى زهرا علیهاالسلام محدثه بود، لکن پیامبر نبود:
قال محمد بن أبی‏بکر:
«لما قرأ «و ما أرسلنا من قبلک من رسول و لا نبیّ و لامحدث» قلت: و هل یحدث الملائکة إلّا الأنبیاء. قال: إنّ مریم لم تکن نبیة و کانت محدثة و اُمّ‏موسى بن عمران کانت محدثة و لم تکن نبیة و سارة إمرأة إبراهیم قد عاینت الملائکة فبشروها بإسحاق و من وراء إسحاق یعقوب و لم تکن نبیة و فاطمة علیهاالسلام بنت رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و آله کانت «محدثة» و لم تکن نبیة،
محمد پسر ابوبکر گوید: وقتى آیه «و ما أرسلنا من قبلک من رسول و لا نبیّ و لا محدث» نازل شد من گفتم: آیا فرشتگان با غیر از پیامبران نیز سخن مى‏گویند؟
«امام علیه السلام فرمودند: حضرت مریم علیهاالسلام پیامبر نبود ولى «محدثه» بود، یعنى فرشتگان با او سخن مى‏گفتند. مادر موسى نیز محدثه بود، ولى پیامبر نبود. ساره همسر حضرت ابراهیم علیه السلام، محدثه بود، امّا پیامبر نبود. فرشتگان با او ملاقات نمودند و بشارت اسحاق و یعقوب را به او دادند. و فاطمه‏زهرا علیهاالسلام ملائکه را مى‏دید و از آنها حدیث مى‏شنید، اما پیامبر نبود.» 
اخبار غیبى، در مصحف فاطمه‏ى زهرا علیهاالسلام:
عن حماد بن عثمان قال:
«سمعت أباعبداللَّه علیه السلام یقول: تظهر الزنادقه سنة ثمانیة و عشرین و مائة و ذلک لأنّی نظرت فی «مصحف فاطمة» علیهاالسلام. قال: فقلت: و ما مصحف فاطمة علیهاالسلام؟ فقال: إنّ اللَّه تبارک و تعالى لما قبض نبیه صلى اللَّه علیه و آله دخل على فاطمة علیهاالسلام من وفاته من الحزن ما لایعلمه إلّا اللَّه عز و جل فأرسل إلیها ملکاً یسلّى عنها غمها و یحدثها. فشکت ذلک إلى أمیرالمؤمنین علیه السلام. فقال لها: إذ أحست بذلک و سمعت الصوت قولی لی. فأعلمتْه. فجعل یکتب کل ما سمع حتى اُثبت من ذلک مصحفاً. قال: ثم قال: أمّا أنّه لیس من الحلال والحرام ولکن فیه علم ما یکون،
حماد بن عمان مى‏گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: در سال 128 ه.ق، زنادقه ظهور خواهند کرد، زیرا من مصحف فاطمه علیهاالسلام را نگاه کردم و این مطلب را آنجا دیدم. گفتم: مصحف فاطمه علیهاالسلام چیست؟ فرمودند: وقتى که پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله رحلت کرد، غم و غصه‏ى بى‏حدى که فقط خدا (مقدار آن را) مى‏داند، بر فاطمه‏ى زهرا علیهاالسلام وارد شد. خداوند ملکى را فرستاد تا حضرت زهرا علیهاالسلام را تسلى خاطر دهد و با او سخن بگوید. حضرت فاطمه علیهاالسلام از این جریان به امیرالمؤمنین علیه السلام گلایه کردند. حضرت على علیه السلام فرمودند: هرگاه ملک را دیدى و صداى او را شنیدى مرا خبر کن. حضرت زهرا علیهاالسلام، حضرت على علیه السلام را از آمدن ملک خبر کرد امیرالمؤمنین علیه السلام آنچه را که مى‏شنید، مى‏نوشت، تا این که کتابى از آن مطالب نوشته شد. سپس امام صادق علیه السلام فرمودند: اما در «مصحف فاطمه علیهاالسلام» حلال و حرام خدا نیست، بلکه وقایعى که اتفاق خواهد افتاد (تا روز قیامت) همه درون آن است.»  در مصحف فاطمه‏ى زهرا علیهاالسلام چیست؟
إنّ الصادق علیه السلام یقول:
«علمنا غابر و مزبور و نکت فى القلوب و نقر فی الأسماع و أن عندنا الجفر الأحمر والجفر الأبیض و «مصحف فاطمة» علیهاالسلام و عندنا الجامعة فیها جمیع ما تحتاج الناس إلیه فسئل عن تفسیر هذا الکلام. فقال: أما الغابر، فالعلم بمإ؛ّّ یکون و أما المزبور فالعلم بما کان و امّا النکت فی القلوب فهو الإلهام و أمّا النقر فی الأسماع فحدیث الملائکة نسمع کلامهم و لا نرى أشخاصهم و أمّا الجفر الأحمر فوعاء فیه سلاح رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و آله و لن یخرج حتى یقوم قائمنا أهل البیت و أمّا الجفر الأبیض فوعاء فیه توراة موسى و إنجیل عیسى و زبور داود و کتب اللَّه الاولى و أمّا مصحف فاطمة علیهاالسلام ففیه ما یکون من حادث و أسماء من یملک إلى أن تقوم الساعة و امّا الجامعة، فهو کتاب طوله سبعون ذراعاً، املاء رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و آله من فلق فیه و خطّ علی بن أبی‏طالب علیه السلام بیده فیه واللَّه جمیع ما تحتاج إلیه الناس إلى یوم القیامة حتى أنّ فیه أرش الخدش والجلدة و نصف الجلدة، 
امام صادق علیه السلام مى‏فرمودند: ما غابر و مزبور را مى‏دانیم، ما مسائل قلبى و نیَّات را مى‏دانیم. ما «نقرى» که در گوشها مى‏رود را مى‏دانیم.
«جفر قرمز» و «جفر سفید» را مى‏شناسیم. در نزد ما «مصحف فاطمه علیهاالسلام» است. در پیش ما «جامعه‏اى» است که همه‏ى چیزهایى که انسان به آن نیاز دارد در آن هست. سؤال شد: این کلام یعنى چه؟
«امام علیه السلام فرمودند: «غابر»، یعنى دانستن آنچه واقع مى‏شود. «مزبور»، یعنى دانستن آنچه قبلاً رخ داده است. اما «نکته‏هاى قلبى»، اوهام ذهنى دیگران است که ما مى‏دانیم. «نقرِ» در گوشها، سخن ملائکه مى‏باشد که ما آنها را مى‏شنویم، ولى خودشان را نمى‏بینیم. «جفر قرمز» ظرفى است که اسلحه‏ى پیامبر در آن است و آن سلاح تا زمان امام مهدى علیه السلام، قائم اهل‏بیت علیهم السلام خارج نخواهد شد. اما «جفر سفید» آن ظرفى است که تورات موسى و انجیل عیسى و زبور داوود و کتاب اولى خداوند در آن است. اما «مصحف فاطمه علیهاالسلام»، پس آنچه از حوادث رخ خواهد داد و اسامى پادشاهان تا روز قیامت در آن آمده است. اما «جامعه» کتابى است که طول آن هفتاد ذرع است (شاید کنایه از کثرت معارف آن کتاب باشد) پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و سلم مطالب آن را فرموده است و حضرت على علیه السلام آن را نوشته است و به خدا قسم! در آن تمام آنچه انسان تا روز قیامت نیاز دارد، نوشته شده است، حتى در کتاب جامعه مقدار خسارت بسیار کم نیز وجود دارد، یک شلاق و نصف شلاق نیز در آن بیان شده است.»
معناى «محدثه» بکسر دال.
«محدثه» به کسر دال، یعنى زنى که براى دیگران نقل حدیث مى‏کند. ما از حضرت فاطمه‏ى زهرا علیهاالسلام روایات زیادى را در دست داریم.  حضرت فاطمه‏ى زهرا علیهاالسلام به سؤالات زنان مدینه پاسخ مى‏فرمودند و به آنان حدیث مى‏ آموختند. حضرت فاطمه‏ى زهرا علیهاالسلام احادیث زیادى را از پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و سلم و یا حضرت على علیه السلام براى ما نقل فرموده‏اند، لذا او را «محدِّثه» گویند.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۲ ، ۱۶:۳۶
معصومه رستمی





























موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۲ ، ۱۶:۲۵
معصومه رستمی

















موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۲ ، ۱۶:۱۶
معصومه رستمی

امام حسن عسکری و آماده سازی شیعیان برای دوران غیبت   
از آن جا که غایب شدن امام و رهبر هر جمعیت، حادثه ای غیرطبیعی و نامأنوس است و تحمل مشکلات ناشی از آن برای نوع مردم دشوار می باشد، پیامبر اسلام  و امامان پیشین، به تدریج مردم را با این موضوع آشنا ساخته و افکار ایشان را برای پذیرش آن آماده می کردند. این تلاش، در عصر امام عسکری  به صورت روشن تری به چشم می خورد و جلوه بیشتری پیدا می کند؛ زیرا آن حضرت، از یک طرف حضرت مهدی را تنها به شیعیان خاص و بسیار نزدیک خود نشان می داد و از طرف دیگر، تماس مستقیم شیعیان با خود حضرت عسکری  نیز روز به روز محدودتر و کمتر می شد، به طوری که حتی در خود شهر سامراء، به مراجعات و مسایل شیعیان به وسیله نامه یا توسط نمایندگان خویش پاسخ می دادند. آن حضرت با این شیوه، به شیعیان فهماندند که امام زمان می تواند زنده بوده، ولی از نظر و چشم مردمان پنهان باشد.
http://www.hawzah.net/fa/magazine/magart/3282/4627/34397  

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۲ ، ۱۱:۰۴
معصومه رستمی

بخش بیست و پنجمنامه ی امام به مردم کوفه در حاجر

هنگامی که امام حسین به «حاجر» در منطقه ی «ذی الرمه» یکی از منازل حج از راه بادیه- رسید نامه ای به شیعیانش از اهل کوفه نوشت تا آنها را از حرکتش به سوی آنان با خبر سازد. در آن نامه، بعد از نام خدا آمده بود:
«از حسین بن علی به برادرانش از مؤمنین و مسلمین، سلام بر شما! من به همراه شما خدایی را که جز او معبودی نیست سپاس می گویم، اما بعد: نامه ی مسلم بن عقیل به من رسید و مرا از حسن نظر و فراهم آمدن اکثریت شما برای نصرت ما و گرفتن حقمان آگاه کرد، پس از خداوند مسئلت می نماییم که ما را به نیکوکاری موفق نماید و به شما به خاطر آن، بزرگترین پاداش را منظور فرماید. من روز سه شنبه، هشتم ذیحجه، روز ترویه، از مکه به سوی شما حرکت کرده ام، پس هرگاه فرستاده ام بر شما وارد شد، کارتان را پنهان بدارید و کوشش کنید که من ان شاءاللَّه همین روزها بر شما وارد می شوم، والسلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته»  .

امام، نامه را به قهرمان بی همتا «قیس بن مسهر صیداوی» سپرد، او به سرعت راه را پیمود و بدون توجه به هیچ چیز، حرکت کرد تا اینکه به «قادسیه» رسید به جایی که گروهی از مأموران در آنجا برای بازرسی دقیق کسی که به عراق وارد و یا از آن خارج می گردید، قرار داده شده بودند، مأموران او را دستگیر نمودند قیس به سرعت نامه را پاره کرد تا مأموران از مفاد آن مطلع نشوند، آنگاه او را تحت الحفظ، همراه با پاره های نامه، نزد ابن زیاد ستمگر فرستادند. هنگامی که نزد وی قرار گرفت، ابن زیاد به او گفت:
 تو کیستی؟


61.jpg

 مردی از شیعیان امیرالمؤمنین، حسین بن علی علیه السلام هستم.
 چرا نامه ای را که همراه داشتی، پاره نمودی؟
 از ترس اینکه از مفادش مطلع شوی.
 نامه از کیست و برای کیست؟
از حسین است، برای جمعی از اهل کوفه که نامهایشان را نمی دانم.


 آن ستمگر به خشم آمد و از حالت عادی خارج شده بر او فریاد کشید: به خدا! هرگز از نزد من دور نمی شوی مگر اینکه افرادی را که این نامه به آنها نوشته شده است به من معرفی کنی و یا اینکه بالای منبر بروی و حسین و پدر و برادرش را ناسزاگویی تا دست من نجات یابی و یا اینکه تو را قطعه قطعه خواهم ساخت.

قیس به وی گفت: «این عده را من نمی شناسم، اما لعن نمودن را انجام می دهم».
ابن زیاد گمان کرد که وی از نوع فرومایگان اهل کوفه است که مادیات، آنها را می فریبد و مرگ، آنانرا می هراساند و نمی دانست که وی از آزادگان بی همتایی است که تاریخ امتها و ملتها را می سازند و کلمه ی حق و عدل در زمین، به آنان بلندی می یابد...
ابن مرجانه دستور داد مردم را در مسجد اعظم جمع کنند تا به گمان خویش از لعن کردن اهل بیت به وسیله ی قیس، نمونه هایی از پیمان شکنی را به آنان نشان دهد تا آنها را بر آن وادار کند و آنرا بخشی از اخلاق و سرشت آنان قرار دهد.

آن قهرمان بزرگ در حالی که مرگ را استهزا می نمود و زندگی را به تمسخر گرفته بود، از جای برخاست تا با امانت و اخلاص، رسالت خداوند را ادا نماید. پس بالای منبر رفت و خدای را سپاس گفت و ستایش نمود و بر پیامبر اکرم صلی اللَّه علیه و آله درود فرستاد و علی و فرزندانش را رحمت فراوان فرستاد  و سپس عبیداللَّه و پدرش و ستمکاران بنی امیه همگی را لعنت کرد و صدای کوبنده ش را- که صدای حق و اسلام بود- بلند کرد و گفت:
«ای مردم!.. حسین بن علی، بهترین خلق خدا، فرزند فاطمه، دختر رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله است، من فرستاده ی وی به سوی شما هستم، من در حاجر از او جدا شدم، پس او را اجابت نمایید...»  


مزدوران ابن زیاد، به سوی وی شتافتند و او را از کار قیس، آگاه کردند، وی خشمگین شد و دستور داد تا او را بالای قصر ببرند و از آنجا، در حالی که زنده است وی را به پایین بیندازند.
مأموران او را گرفتند و از بالای کاخ بر زمین افکندند، اعضای وی از هم دریده شد و استخوانهایش درهم شکسته گردید و به مرگ قهرمانان، در راه ایمان و عقیده اش، درگذشت.
هنگامی که خبر کشته شدنش به حضرت حسین رسید، به شدت غمگین گشت و به گریه افتاد و فرمود: «خداوندا! برای ما و شیعیانمان نزد خودت، جایگاهی ارزنده قرار ده و ما و آنان را در جایگاه رحمتت و در کنارهم فراهم آور که تو بر هر چیزی توانا هستی» 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۲ ، ۱۰:۰۳
معصومه رستمی